می گریم برای مرگ کودکانی که پدرانشان را، نه زمستان که بی مهری دولت شرمنده کرد
می گریم برای جنوبی که خاک بر سر شد ، برای نخلستان هایی که خشکید و نخل هایی که پنیر شدند
می گریم برای یوزپلنگانی که با من دویدند و با شلیک گلوله ای به مقصد نرسیدند
می گریم برای پرچمی که در خیابان انقلاب به اهتزاز درآمد و کودکی که دیگر مادر را ندید
می گریم برای شپش هایی که در جیبم چهار برگ می زنند و سربازی همه برگه ها را جمع می کند
می گريم برای سوختن ماهی ها در آب
می گریم بر مردمی که " برف نو سلام" برای یکدیگر می فرستند و بی خانمان های این شهر در گورها و فاضلاب ها دسته دسته می ميرند
می گریم برای تو که در سوز این برف پول تاکسی دربست را ده برابر پرداختی
می گریم برای کودکی که مداد "طوسی" ، نقاشی اش را سیاه کرد
می گریم برای رفتگرى که به او می گویند : آشغالى
می گریم برای چشمان تو که با من گریه می کنى
می گریم در بهمنی که خراب می شود بر سرمان و در هوایی که هیچ گاه دلپذیر نشد
کافه شعر ؛ ادب ؛ هنر ؛ طنز گریم ,هایی ,گریم برای ,کردمی گریم منبع
درباره این سایت